ایلیا تولد یک قهرمان جلد 3 و 4 انتشارات کمیکا

در کتاب ایلیا تولد یک قهرمان جلد ۳ و ۴ وقتی سایه شوم تاریکی جان آرامش را به خطر می‌اندازد و دشمنان قسم خورده انسان، از مخفیگاهشان‌بیرون می‌آیند؛ باید قهرمانان پا به میدان بگذارند .

مجموعه داستان‌های مصور پیش‌رو ماجرای زندگی و نبرد اوست؛ یک نوجوان پرشور، مقاوم و باهوش.

این کتاب که به قلم امین توکلی نگاشته‌شده، همه چیزش ایرانی است، از طراحی داستان تا معماری ساختمان‌ها، از شخصیت‌های چهار نوجوان‌قصه تا فرهنگ و فراز و نشیب ماجرا؛ اما، شاید، داستان شهر خیالی ما، داستان حقیقی سرزمین‌های بسیاری باشد.

و حالا در کتاب سوم و چهارم، پابه‌پای امیر علی پا به قلب هیجان و مخاطره و اندوه می‌گذاریم.

راستی شما از اوضاع بیماری مادرش خبر تازه‌ای دارید؟

مجموعه ایلیا با محوریت شخصیت‌های ابرقهرمان ایرانی تولید می‌شود.
کتاب‌های این مجموعه درباره زندگی 4 نوجوان از اقشار مختلف جامعه خواهند بود که طی اتفاقاتی به قدرت‌های خارق‌العاده دست پیدا می‌کنند و با نیروهای شریر و اهریمنی مبارزه می‌کنند.

.

همه‌ی ما دوست داریم در دنیای فانتزی داستان‌ها غرق شویم، دنیایی که در آن همه می‌توانند قدرت‌های خارق‌العاده داشته باشند و بسیاری از غیر ممکن‌ها در آن ممکن می‌شود. کتاب داستان مصور ایلیا؛ تولد یک قهرمان، کلید ورود شما به دنیای داستان‌های فانتزی ابرقهرمانان است.

به دنیای کمیکا خوش آمدید! دنیایی که قاب‌های پشت سر هم کمیک، مانند دانه‌های یک زنجیر، داستانی جذاب و دوست داشتنی را روایت می‌کنند. امیرعلی چیزی رو که از تلویزیون می دید اصلا باورش نمیشد! این حتما یه فیلم تخیلی بود! اصلا! اون هم وسط شهر؟ خودش بود، اصلان که از مرگ برگشته بود و واقعا داشت به مردم شهر آسیب میزد …

اما امیرعلی در این شرایط چیکار خواهد کرد. درسته که امیرعلی تصمیم گرفته دیگه جون خودش رو تو خطر نندازه اما هنوز قدرت عجیب و غریبی که توی وجودش حس می کنه و اتفاقاتی که تو آزمایشگاه اصلان افتاده بود و فکر اون زن که تو لحظه آخر نجاتش داد، یک ثانیه هم راحتش نمی ذاره.

از طرفی تنهایی امیرعلی و ریحانه، و مسئولیت سخت اداره این زندگی بعد از رفتن مادرش رو دوشش سنگینی می کنه و امیرعلی نمی تونه این زندگی شکننده رو به خطر بندازه. دقیقا همینجاست که یک نفر تصمیم می گیره قهرمان باشه یا به زندگی عادی خودش ادامه بده.

گزیده ای از کتاب ایلیا تولد یک قهرمان جلد ۳ و ۴ :

امیرعلی چیزی رو که می‌دید اصلا باورش نمی‌شد!
این حتما یه فیلم تخیلی بود. اصلان! اون هم وسط شهر؟
خودش بود. اصلان که از مرگ برگشته بود و واقعا داشت به مردم شهر آسیب می‌زد …
اما امیرعلی در این شرایط چیکار خواهد کرد …

درسته که امیر علی تصمیم گرفته دیگه جون خودش رو تو خطر نندازه اما هنوز قدرت عجیب و غریبی که توی وجودش حس میکنه و اتفاقاتی که تو آزمایشگاه اصلان افتاده بود و فکر اون زن که تو لحظه آخر نجاتش داد، یک ثانیه هم راحتش نمی‌ذاره.