قصه بادوما

مادربزرگ‌ها می‌گفتند: اولاد بادام است، نوه مغز بادام. یک مانیفست تمام‌عیار برای به رسمیت‌بخشیدن نوه‌سالاری! نوه‌ها هم این را خوب فهمیده‌اند انگار. هر آتیشی دلشان بخواهد توی خانه مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها می‌سوزانند بدون اینکه نگرانی داشته باشند کسی دعوایشان کند. نوه‌ها نمی‌دانند همین پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها نسبت به بچه‌های خودشان چقدر حساس بودند و بچه‌ها مجبور می‌شدند کلی کارهای یواشکی انجام دهند!

اما حالا که کلی سرد و گرم روزگار را چشیده‌اند و موی سرشان را در آسیاب روزگار سفید کرده‌اند، فهمیده‌اند حساسیت بیش از حد به خود بچه فایده‌ای ندارد. به جایش فضای امنی در خانه درست کرده‌اند که در پناه آن بچه جست و خیز کند. هم خیال خودشان راحت است هم خیال بچه از اینکه قرار نیست کسی او را دعوا کند. دقیقا همان چیزی که توی بادوما دارد اتفاق می‌افتد. بادوما به جای حساسیت به بچه، به محصولات و فضاهایی که قراره دست بچه برسد سخت می‌گیرد. بادوما می‌خواهد هزاران محصول و بازی و سرگرمی و کتاب و … در اختیار کودکان باشد و هر آتیشی بخواهند بسوزانند. ولی از آن طرف خیال خودش و پدر و مادرها را راحت کند که همه محصولات از فیلترهای سخت‌گیرانه  تربیتی و فنی متخصصان گذشته. بی‌نهایت مشتاقیم در این مسیر همسفر شما و بادام‌های زندگی‌تان شویم. اگر شما هم با ما هم‌قصه‌اید بسم‌الله!

ما در کنار شما هستیم تا سرنوشت زیبای کودکان ایران را روشن گردانیم!